سر گرمی تو
شده بازی با این دل غمگین و خسته ام
یادت نمی یاد
اونهمه قول و قرارایی که با تو بستم
با اینهمه ظلم
تو ببین باز چه جوری پای اینهمه قول و قرارا من نشستم
بخدا آهم می گیره دامنتو عاقبت یه روز
نگو بی خبری
نگو نمیدونی دلم پره از یه نفرین سینه سوز
نگو بی خبری
نگو نمیدونی وقتی که نیستی گریه شده کار این دل عاشق شب و روز
دلمو آهم می گیره دامنتو عاقبت یه روز
نگو بی خبری
نگو نمیدونی دلم پره از یه نفرین سینه سوز
نگو بی خبری
نگونمیدونی وقتی که نیستی گریه شده کاراین دل عاشق شب و روز
حرف دلم با تو
گفتم ای خوبم به فریادم برس که اولین عشقم نمیرد
ترسیدی و باور نکردی
گفتم از نامهربان بودن پشیمان می شوی
باور نکردی
اشک مرا دیدی
ترسیدی و باور نکردی
پاکش نکردی
سوختن ها را تماشا کردی و پرپر زدن ها را
ترسیدی و باور نکردی
هیچگاه باورم نکردی.......